ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
یادداشتی در رسای چیزی که نمیدونم اسمش رو چی بگذارم؟
در سلسله جلسات تصویری که با پرتقال برای اون پروژه داشتیم، خب فضایی که من بودم رسمیه و طبیعتا هم به صورت کاملا رسمی طور حاضر میشدم. این مدته که خونه اومدم و نشد حضوری برم و خب توی اون فضای رسمی هم نبودم که رسمی باشم و گفتم خب اون که همیشه عادی میاد دیگه منم خیلی عادی رفتم، با یه تیپ معمولی معمولی معمولی نزدیک به خونه :D گفتم خب اون که همیشه عادیه منم حالا دوبار عادی باشم اتفاقی نمیفته فقط خودمونیم و بعد فرداش دیدم که این بچه محترم من برداشته یه بخشی ش رو استوری کرده واسه تقدیر و تشکر:/ من رو میگی؟ نمیدونم از کارش ذوق کنم یا به بی فکری خودم بخندم. بعد میگن چرا واسه یه تماس تصویری انقدر زحمت میدین به خودتون، یه بار زحمت ندادیم نتیجه ش این شد که الان کی دیگه اون فیلم زیبا رو نمیبینه :)
عادات و ترسهای ما، به ناگزیر مفهوم آینده را ساخته اند.که هر دو، دست آوردی از گذشته هستند.پس گذشته ی نابود شده. قادر به ساختن چیزی در آینده خیالی، نیست
ذهن ما ،در حال فریب ماست
اسمش رو بذار تقابل حس خوب مورد تقدیر واقع شدن و حس بد کاش بیشتر چیتان پیتان میکردم.
فکر خوبیه
بابا تقدیر و تشکر رو عشقه :))))
بقیه حاشیه است خانوم
بله بله،
اینا همش نشونس
بله، اون وقت نشونه چی؟