دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

امید

ای کاش آدمایی که همیشه پر از امید بودن و امیدوار و به همه امید میدادن، و امید میدن، هیچ وقت دلشون از امید خالی نشه. ای کاش هیچ وقت بی انگیزه نشن.

اصلا ای کاش هیچ وقت هیچ کسی کم امید و بی انگیزه نشه.

اصول نگارش

تو قدم اول بنر کلاس های اصول نگارش انگلیسی رو زدم و منتشر کردم، تا خدا چی بخواد و چی بشه.

یه فکرای جدیدی به سرم زده، باید دست به کار بشم ببینم نتیجه چی میشه.



نمی‌دونم این ویروس زهرماری چی بود، دیروز از معده درد نابود شدم. 



سری پیش از رها گفتم، اولین کسی که این بنر رو پخش کرد خودش بود. حتی قبل از اینکه من بگذارم اینستاگرام، رها گذاشته بود‌. حتی اگه ارتباطمون کم شده باشه، رها همیشه رها است و حسابش از بقیه سوا. 


همیشه خدا وقتی روابط دوستانه م با بعضی دوستام به یه جایی می‌رسه که عملا یا قطع شده است، یا داره قطع میشه، یا یه رابطه ساده معمولی دو تا آشنائ قدیمی شده، گذر از اون مرحله  اذیتم میکنه.

ولی بین همه اون روابطی که هر کدوم به دلایل مختلف الان فقط ۴ تا عکس و پیام توی اینستاگرامه، کم شدن رابطه م با رها خیلی اذیتم کرد.  اون اولاش خیلی سعی کردم نگهش دارم اما از یه جایی به بعد نمیدونم نتونستم یا فهمیدم که دو طرف باید این دوستی رو بخوان.

حالا که هر چند وقت یه بار باهم حرف میزنیم و هر دفعه تماسمون انقدر طولانی هست که جبران یه مدت طولانی حرف نزدن رو بکنه، وقتی یاد قدیما می‌افتیم میگه کاش نمیرفتم. و واقعا هم که ای کاش نمی‌رفت. 

حالا گذشته از این یه جا دیدم یکی میگفت خیلی از آدمایی که فکر میکنیم دوست ما هستن، اصلا ما رو دوست خودشون نمی‌دونن. چرا واقعا؟؟

 حالم داره بهم میخوره از این تحریم های مزخرف که باعث میشن طرف تا یه رد و نشونی از کشورت توی متن ایمیل ت ببینه، جوابت رو نده.

میگفتن از صد تا نامه ممکنه خیلیهاش اصلا دیده نشه و بهش جواب ندن اما فکر نمیکردم انقدر رو اعصاب باشه.

تازه طرف پیام توی واتساپ رو هم دیده و جواب نداده.

لعنت به این تحریما و هرکی که اینجا رو تحریم میکنه‌ عوضیای نکبت

 این موقع سال که میشه دوست دارم از هر فضای حقیقی و مجازی ای فاصله بگیرم تا خودم رو یاد کسی نیارم. اون وقت اون تعدادی که این موقع من رو یادشون میمونه و ببینم و لیست امسال آدمای وفادار منن