دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

کار اینترنتی

بله. گفته بودم که در پی کار گرفتن  و اینام؟ یکی از دوستان معرفی کرده بود و چه قدر اطمینان داد برای معتبر بودنش؟

اول که یه مبلغی دادم  برای استخدام که گفتن رو دستمزد کار دوم برمیگرده به حسابت . گفتم خب خوبه. اما بشنوید از اون روی سکه که هر فایل تایپ رو به یه مبلغی میفروشن به متقاضی و معمولا به ۱۰ تا ۳۰ نفر اول که کار رو تحویل بدن دستمزد با میانگین ۱۵۰ تومن میدن . و بقیه که بین این افراد نیستن پولی که برای خرید دادن بهشون برنمیگرده.

هر طور حساب کردم مبلغ ۴ و نیم میلیون پرداختی به ۳۰ نفر برای ۳ صفحه معقول نیست و احتمال زیاد داره از همین مبالغی که بقیه برای دانلود فایل پرداخت کردن جبران میشه. 

کل سایتای کاریابی شده پیام هایی که همش برای این شرکت و شرکت مشابه ش هست. 

تصمیم دارم حتی اگه یک درصد اون پول رو به حسابم بزنن فقط مبلغی که هزینه کردم رو بردارم و بقیه رو برگردونم به خودشون. طبق معیارای من این پول اصلا خوردن نداره.

بابا گفت حواست باشه به باد ندی. جرات هم ندارم بهش بگم.

ولی شما حواستون باشه یه وقت اسیر همچین شرکت هایی نشید.

یه طورایی اصلا معلوم نیست چیه فکر کن اگه چند بار پول بدی و فایل بخری و جزو اون نفرات نباشی که پول در نمیاری که هیچ  بی پول هم میشی.

فقط امیدوارم بتونم سریع تر جبرانش کنم.

روزای خوب میان

ده روز دیگه عیده واقعا؟ چرا هیچی عید نیست؟؟؟ از ۳ اسفند از خونه بیرون نرفتم و ۱۲ روزه حتی خونه باباحاجی اینا هم نرفتم. کاملا قرنطینه. 

دیگه واقعا حالم داره بد میشه از دست شستن. وسواس داشتم از قبل و خب طبعا الان خیلی باعث آزارمه و یه جورایی عود کرده‌.

خونه تکونی هم کردیم و خب یه خورده ش مونده هنوز. 

مارکو یه لیست از فیلمای خوبی که دیده فرستاده و قصد دارم ببینم.

برای خوندن کتاب های درسی م و کتاب hard time هم هی دارم دست دست میکنم. امیدوارم بالاخره شروع کنم. 

تا حالا چند بار فصل اول hard time رو خوندم و نشده ادامه ش بدم و تنبلی کردم. 

امیدوارم این ویروس منحوس زودتر از بین بره و حال دل همه خوب بشه.

ولی واقعا فکر نمیکردم یه روز چیزای انقدر کوچک مثل دست دادن و بغل کردن و از خونه بیرون رفتن مثل آرزو بشه.

کلی فکر کردم بببنم چی کار کنم این چند وقته و به این نتیجه رسیدم که اگه به امید خدا بتونم منبع رو پیدا کنم یه ترجمه کتاب داشته باشم.

تو فکرشم یه کار اینترنتی هم بگیرم که یه در آمدی هم داشته باشم تو این روزای بیکاری.

کشتن مرغ مینا هم همون سوم، چهارم اسفند تموم شد. کتابی بود که یه طورایی جرعه جرعه خوندمش(تعبیر بهتری نمیدونم براش) و خیلی به دلم نشست. از جمله کتابایی نبود که بکوب بخونم و بخوام تموم بشه اما خیلی خوب بود. نثر قشنگ و داستان قشنگی هم داره.

+اگه نظری انتقادی پیشنهادی نسبت به هرچی دارید  هم لطفا بگید.