دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

ماه

این مدته حال و حوصله هیچی رو نداشتم، بازی های المپیک رو که میدیم سن ورزشکارا رو میزد، یه نگاه میکردم به اونایی که اکثرا هم سن خودمن حالا نهایت باا فرق یکی دو سال و با خودم میگفتم چه غلطی میکنی تو؟  

بگذریم

اون موقع ها که عاشقان ماه پخش میشد فکر کنم سریال همزمانش مهتاب نقاشی شده بود، دقیق یادم نیست اون موقع چه فیلمی میدیدم یا اصلا چرا عاشقان ماه رو ندیدم ، بعد ها مهتاب نقاشی شده رو دیدم، ولی این چند وقت گذشته خیلی دلم میخواست عاشقان ماه رو  ببینم، جمعه صبح که بیدار شدم یهو دلم خواست ببینمش و تو چهار روز تمومش کردم، با قسمت های اولش خندیدم و با قسمت های آخرش بغض کردم و های های گریه کردم  ولی دیشب که قسمت اخر رو دیدم، تهش با همه غم و ناراحتی و شادی و خنده هاش، حالم خوب بود، خوب شد، یه حس حال خوبی داره

حالا میفهمم چرا انقدر خیلی ها دلشون میخواد فصل ۲ ساخته بشه. 

واقعا دم عوامل سازندش گرم. 

+ آمار های بازدید عجیب و غریبی که بلاگ اسکای میگه رو نمیفهمم، یه وبلاگ روزانه که نهایت ماهی چند بار بروز بشه چرا یه وقتا باید یه امار عجیب و خیلی بالا اونم بعضی وقتا توی روزایی که فعالیتی نداشته براش ثبت بشه؟

۱۴ روزه هیچ جا نرفتم  ولی حالم داره بد میشه یکم.

مثل اون وقتایی م که سرما میخوردم، دو سه روزه یکم ته گلوم میسوخت امشب ولی یه جوری شدم حس میکنم. فقط امیدوارم بیشتر نشه.

این روزا یه وقتا حوصله خودمم ندارم