دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

.

این همه من این مدت بیرون رفتم هیچی م نشد، حالا خانم سین بعد هزار سال اومده اینجا سر بزنه، کاشف به عمل اومده بچه ش مریضه و سرما خورده. من نمیدونم این چه عادتیه هر بار این قوم مریض میشن باید یه جوری ما رو درگیر کنن‌‌. ما هم رفت و آمد نکنیم خودشون میان و اینجوری میکنن‌‌. 

دلم میخواد سرم و بزنم به دیوار. از صبح شروع شده و الان لرز کردم. چرا اینجوری میکنن اینا. 


نظرات 4 + ارسال نظر
Sorrow شنبه 23 مهر 1401 ساعت 10:03 https://lunacy.blogsky.com/

چقدر حس بدیه مهمون ناخوانده داشته باشی.

اون که آره، واقعا دوست ندارم

زهره پنج‌شنبه 21 مهر 1401 ساعت 14:00 https://zohreh1400.blogsky.com/

سلام
بهتر شدید آیا؟

سلام عزیزم
ممنون ازت، آره بهترم

بردیا چهارشنبه 20 مهر 1401 ساعت 17:47

اره
انقد اذیت کرده
فک کردم کرونا گرفتم باز انقد ک حرص داد
فعلا هم مثل اونبار گلودرد گرفتم و بقیه چیزا خوب شدن الا همین گلو و نفس تنگی

مراقب خودت باش

بردیا دوشنبه 18 مهر 1401 ساعت 19:09

منم چندروزه سرما خوردم
نفس کم میارم
غیر اون بقیه اذیتاش روز دوم تموم شد

بازم؟ نمیدونم چرا این مریضی دست از سر ما برنمی‌داره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.