دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

ارائه امشبم انقدرررر خوب بود و به دلم نشست که اگه ۲۰ نده، نمیشه.

+ ولی حس حسادت آدما هم یه موقع هایی باعث میشه یه کارایی رو بکنی که تا الان از انجامش طفره می‌رفتی. مثلاً امشب چون احساس کردم همسایه فتنه انگیزم که همششششش سرش به کار و بار منه، یک هزارم درصد ممکنه سعی کنه مخ یه نفری رو بزنه، و خب با اینکه در حال حاضر تکذیب می‌کنم که ممکنه از اون آدمه خوشم بیاد، زنگ زدم  به اون آدم بابت مسئله ای که تا الان نمی‌خواستم و سعی کردم تا حدی اثرات فتنه انگیز اون همسایه رو کم کنم. 

 حالا خانم تا شنید که ما با بچه ها مراسم داریم برگشته میگه همه میتونن بیان؟ تا دیروز به اعلامیه های شبای قبل نگاه نمی‌کرد، حالا واسه من آدم شده.

تو فکرم بود شاید اون آدم رو دعوت کنم ولی هیچچچ دلم نمی‌خواست اون همسایه بفهمه ماجرا رو.  حقیقتا امیدوارم همسایه نیاد اون مراسم رو چون مدیریت  کردن حضورش سخته و نمیخوام از ارتباطاتم با بقیه بخش ها و افراد چیزی بدونه.