دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

بدون شرح

حالا یک هفته میگذره و من تازه میفهمم چه اتفاقی افتاده.  این یک هفته میتونم بگم تقریبا هیچ کاری نکردم و همش تو اتاق بودم و باید بگم مرسی از مامان که هیچی  نگفت. و خیلی بهم گیر نداد. هی میخوام چیزی بنویسم اما میون راه پاک میکنم هر چی بود  رو. یه حسی دارم نمیدونم مثل چی. فقط میدونم الان یکی انگار داره قلبم رو فشار میده . 

انتخاب واحد هم کردم و ۲۴ تا تکمیل.‌ هنوز کتاب های ترم قبل دست نخورده تو کمده. عجب دانشجویی. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.