دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

...

هی چند روزه میخوام بنویسم و جور نمیشه. یه ساعت پیش اومدم بنویسم گفتم یه سر به وبلاگ ها بزنم یهو دیدم یه ساعت شده، بچه ریاضی میخونه و تقریبا ازم خواسته معلم خصوصی ش بشم. البته که یه منظور پنهانی داره و میخواد دوباره شروع کنم به ریاضی خوندن و کنکور ریاضی بدم‌‌. نیت ش و مهربونی پشتش رو دوست دارم‌ . اون روز بهش گفتم فکر نکن نمی فهمم چی توی ذهنت میگذره ها‌، خندید. فقط یه مشکلی هست. این که باید روی اخلاقم موقع درس دادن کار کنم و یه وقتا که حرصم در میاد با داد و بیداد حرف نزنم‌ تا بچه زده نشه از درس. نگاش که میکنم مثل خودم توی همین روزا است و یه جورایی خوشحالم میکنه. اولین مبحث شون دنباله هاست و تجربه خودم میگه آدم تا یک ماه و نیم، دو ماه گیجه توی  این مبحث و حالا هرچی هم بهش میگم حس میکنم فکر میکنه که فقط خودش اینجوریه و نمی فهمه. حالا هرچی بگو نه عزیزم مشکل تو نیست، طبیعتشه. 

دیروز یه تصمیم انتحاری گرفتم و با حانی درموردش حرف زدم و مشورت گرفتم. و دستش درد نکنه کلی منبع معرفی کرد. 

چند روز پیش توی گلس در سرچ میکردم، یه موقعیت شغلی دیدم که خیلی خوب بود و دوستش داشتم اما متاسفانه کره ای ام انقدر خوب نبود براش که بخوام اقدام کنم. 


نظرات 2 + ارسال نظر
لیمو چهارشنبه 27 مهر 1401 ساعت 08:46 https://lemonn.blogsky.com/

آآآ منم اگر درسی بدم و یاد نگیرن اعصاب ندارم. همیشه به معلم ها میگم واقعا صبور و عجیبین :))

وای آره، بعد نوبت به خودم که برسه یه چیز رو باید صد بار بپرسم تا یاد بگیرم

زهره سه‌شنبه 26 مهر 1401 ساعت 12:57 https://shahrivar03.blogsky.com/

واقعاً که حتی با تصورش هوش از سرم پرید :)))
من از نگاه کردن به الفبای این چند کشور عاجزم واقعاً آفرین که یاد گرفتینش.
به نظرم به زبان دیگه ای آشنا شدن چون مقدمه یاد گرفتن فرهنگ ملت های دیگه است خیلی جذابه. البته من که تا الآن عزمم رو جزم نکردم

ممنون عزیزم. تو هم میتونی امیدوارم موفق باشی همیشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.