دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

پاییز..............

بو ی پاییز رو حس کردید؟شاید تعجب کنید بوی  پاییز اونم اول شهریور ....


آره بوی پاییز اونم اول شهریور ...نمی دونم چرا این شهریور وپاییز این جور به هم پیوند خوردن که همیشه توی شهریور خودمونو برای


پاییز آماده می کنیم ...


شاید پیوندشون مثل اسفند و فروردینه اما از اون هم بیشتره ..برای این که ما برای فروردین از اواسط اسفند آماده میشیم اما برای پاییز از قبل شهریور ...


نمی دونم این پاییز چرا اینجوریه ...صدای کلاغ ها و نسیم سرد پایزی ...صبح زودی که از خواب بلند میشی تا بری مدرسه یا دانشگاه ....


یه صبح پاییزی سرد ...که از خواب بلند میشی و بعد یه صبحانه توی فضای باز شال و کلاه می کنی از خونه می زنی بیرون تا توی کوچه 


باغ های پاییزی قدم بزنی ...


و روی برگ های هزار رنگ پاییزی قدم بزنی و صدای خش خش اون هارو هنگامی که روی اونا قدم می زنی حس کنی.....بعد هم دلت 


بخواد با صمیمی ترین دوستت تا آخر این کوچه باغ های طولانی رو بدوی یا با دوچرخه رکاب بزنی و صدای خنده و قهقه ت تمام کوچه رو 


برداره ...و دوستت هی به تو بگه آروم . تو بگی برای چی ؟...


می دونی پاییز فراموش نشدنی خاطره های پاییزی مو به مو توی ذهنت باقی می مونند .جزئیات شون خوب تو خاطرت می مونن تاهمیشه ...


من همیشه توی تابستون می گم ای کاش که پاییز این قدر زود نیاد...ولی همیشه یه حسی ته قلبم میگه که پاییز رو  بی اندازه دوست دارم .


حالا که فکر می کنم می بینم پاییز فصل عاشقی و عاشق شدنه .....عاشق صدای کلاغ ها همراه با یه نسیم سرد و خش خش برگ ها در حالی 


که دست هام توی دست های تو ئه و با تو هیچ سرمایی رو حس نمی کنم و م خوام تا آخر این کوچه رو آروم کنار تو قدم بزنم ...آروم خیلی 


آروم  اون قدر آروم که بارون بزنه و با تو زیر این نم نم  بارون 


قدم بزنم ..خیال قشنگیه نه؟ به نطر من که خیلی قشنگه و  برای همین هم می خوام  تا  به امید خدا و با توکل و ایمان به خدا  اون رو به


حقیقت تبدیل  کنم....


می دونی پاییز واقعا فصل عاشقیه ...حالا که بیشتر فکر می کنم می بینم که انگار درست توی همین پاییز بود که عاشقت شدم  بی این که 


خودت بفهمی و بدونی ...اما دیر نشده بالاخره که می فهمی یه ذره طول می کشه ..اما با امید و توکل و ایمان به خدا مطمئن ام که می فهمی .....


پاییز فصل عشقه ..و من بی نهایت  دوست دارم این فصل رو حتی اگه به زبون نیارم ولی قلبم میگه که پاییز رو دوست  دارم .......


دلم می خواد تا ابد عاشق هم باشیم و به امید و با ایمان و توکل به خدا به زودی به هم برسیم .....

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلا یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 17:11 http://leyla-taraghi.blogsky.com

سلام عزیزم حالا خیلی زوده به فکر پاییز بیفتیم ولی خب چون شمایید باشه قبول به یاد پاییز میافتیم

ان شاالله عزیزم با توکل به خدا هر ناممکنی ممکن میشه

ممنونم لیلا جان انشاالله...

بانوی بهار یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 16:10

با این توصیفاتتون واقعا حال و هوای پائیزی پیدا کردم، براتون بهترین ها رو از خدای مهربون آرزو می کنم و ان شاءالله به آنچیزی که می خواین برسین دوست عزیزم

ممنونم الهه عزیزم ....

خانم توت فرنگی یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 08:29

پاییز رو دوست دارم... شاید چون فصلِ تولدمم هست بیشتر

تولدتون پیشاپیش مبارک ....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.