دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

من واقعا چطور یادم رفته بود؟ تکه اضافی پازل رو؟ 

 نمی‌دونم چند وقته ولی انگار خیلی وقته فراموشش کرده بودم، شاید فکر کرده بودم جای خودش رو پیدا کرده، ولی انگار هنوز نه. 

چطور فراموش کرده بودم و آنقدر درد و رنج برای خودم و آدمای عزیزم درست کردم؟ حالا که نگاه میکنم هیچ کدوم از این تکه کاغذا ارزش یه قطره اشک اون آدم رو نداره، حتی اگه برای من مهم باشن. این آدم برای من عزیز تره، حتی اگه امروز باهام حرف نزنه و قهر باشه.

اشتباه من بوده، و باید درستش کنم، باید.

نظرات 2 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 1 اسفند 1402 ساعت 08:11 https://lemonn.blogsky.com

تو میتونی چون الان میدونی چی میخوای

زهره سه‌شنبه 24 بهمن 1402 ساعت 23:46 https://shahrivar03.blogsky.com/

متوجه نشدم چی شده ولی برات کلی انرژی مثبت می‌فرستم‌

ممنون عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.