دل نوشته

ذهن مکتوب

دل نوشته

ذهن مکتوب

پاییز

دلم میخواد حرف بزنم ولی نمیشه، انگار میترسم. دلم میخواد همه چی خوب بشه آروم باشه اوضاع. کلافه م از اینکه این دو طرف نمیخوان و نمیتونن به صلح برسن. یه دفعه قبلا که توی گروه بشر دوستی حرف میزدیم، گفتم ما باید اول بتونیم با خودمون به صلح برسیم و نمیدونم الان بچه های اون گروه هم مثل من درمورد این شرایط مستاصل هستن؟

دلم میخواست یه تریبون داشتم به همه میگفتم فرض کنیم که اینا رفتن، دقیقا کی رو میخواید جای اینا بذارید؟ اصلا ما سیاستمدار درست و وطن پرست داریم اینجا؟ اول این باید تربیت بشه. 

خوشم نمیاد حرف سیاسی بزنم. چون حس میکنم فایده ای هم نداره. اونایی که مثل من فکر میکنن هم از این طرف حرف میشنون هم از اون طرف. 

کاش خودمون با خودمون آشتی کنیم‌. دشمن یکی دیگه است که الان داره به ما میخنده‌.


از این حرفا گذشته پاییز رو دوست دارم، زردی درختا و رنگاش رو، آسمونای ابری ش رو، بارونی که قبلا بیشتر بود، سردی قشنگ هوا که رو به سردتر شدن میره، نارنجی میوه هاش رو، و حتی امسال خشک کردن خرمالو رو. 


رادیو چهرازی یه اپیزودی داره یه جاش میگه، چرا همه رفتناشون رو میذارن برای پاییز؟ چرا هیچ‌کی پاییز نمیاد؟


هفته پیش دو تا کتاب صوتی گرفتم، یکی‌ش با صدای منصور ضابطیان و یکی هم نیما رئیسی. حقیقتا قشنگه و دلم نمیاد همش رو گوش بدم که تموم نشه‌‌‌‌‌ . واقعا این مدل صدا رو دوست دارم. 

نظرات 2 + ارسال نظر
پونیو شنبه 21 آبان 1401 ساعت 12:47

پاییز قشنگه
امیدوارم بیشترین بهره رو از قشنگی هاش ببری لیمو جون.
مرسی که کتاب معرفی میکنی

ممنون عزیزم

رهگذر چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 00:28

منم دقیقا همینو فکر میکنم
اینا برن کی بیاد جای اینا

واقعا برای منم سوال بزرگیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.