ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اخترک ششم اخترکى بود ده بار فراختر، و
آقاپیرهاى توش بود که کتابهاى کَتوکلفت مىنوشت.
همین که چشمش به شهریار کوچولو افتاد با خودش گفت:
- خب، این هم یک کاشف!
شهریار کوچولو لب میز نشست و نفس نفس زد. نه این که راه زیادى طى کرده بود؟
آقا پیره بهاش گفت: -از کجا مىآیى؟
شهریار کوچولو گفت: -این کتاب به این کلفتى چى است؟ شما اینجا چهکار مىکنید؟
آقا پیره گفت: -من جغرافىدانم.
- جغرافىدان چه باشد؟
- جغرافىدان به دانشمندى مىگویند که جاى دریاها و رودخانهها و شهرها و کوهها و بیابانها را مىداند.
شهریار کوچولو گفت: -محشر است. یک کار درست و حسابى است.
و به اخترک جغرافىدان، این سو و آنسو نگاهى انداخت. تا آن وقت اخترکى به این عظمت ندیدهبود.
- اخترکتان خیلى قشنگ است. اقیانوس هم دارد؟
جغرافىدان گفت: -از کجا بدانم؟
شهریار کوچولو گفت: -عجب! (بد جورى جا خورده بود) کوه چهطور؟
جغرافىدان گفت: -از کجا بدانم؟
-
شهر، رودخانه، بیابان؟
جغرافىدان گفت: از اینها هم خبرى ندارم.
- آخر شما جغرافىدانید؟
جغرافىدان گفت: -درست است ولى کاشف که نیستم. من حتا یک نفر کاشف هم ندارم. کار جغرافىدان نیست
که دورهبیفتد برود شهرها و رودخانهها و کوهها و دریاها و اقیانوسها و بیابانها را بشمرد. مقام جغرافىدان برتر
از آن است که دوره بیفتد و ولبگردد. اصلا از اتاق کارش پا بیرون نمىگذارد بلکه کاشفها را آن تو مىپذیرد
ازشان سوالات مىکند و از خاطراتشان یادداشت بر مىدارد و اگر خاطرات یکى از آنها به نظرش جالب آمد
دستور مىدهد روى خُلقیات آن کاشف تحقیقاتى صورت بگیرد.
به یه چیزی دقت کردید ؟ این که بعضی از ما آدم ها مثل جناب جغرافی دان هستیم ....
منتطر هستیم تا آرزو هایمان را در سینی طلایی بگذارند و به صورت بر آورده شده تحویل ما دهند ......
آخر یکی نیست بگوید تا تو تلاش نکی که برآورده نمی شود...البته باید به خدا ایمان وو امید داشته باشی و به
او توکل کنی و گر نه تلاش ت هیچ است .....
هیچ...برای این که امید وتوکل و ایمان به خدا مهم ترین اصل است در رسیدن به آرزو و خواسته .......باید از خدا
بخواهی و برای رسیدن به آرزو تلاش کنی ..............تلاش .........
شازده کوچولو عاااااااااااالیه عاااالی
هرچی کتابشو بخونی سیر نمیشی... :))))
بله همین طوره .......
اینطور شخیصتا رو باید تنها گذاشت به حال خودشون تا در حماقتشون بمونن
نه اگه کسی رو ببینی که داره حماقت می کنه باید بهش بگی این یه وظیفع انسلنیه ..به نظر من ...
سلام ایران دخت عزیز بله توکل به خدا یعنی خدایا من کارم رو به تو سپردم
یعنی من به تو اعتماد کامل دارم
پس نباید به اون مشکل فک کنی ولی برای رسیدن به آرزو فقط توکل کافی نیست چرا که خدا خودش گفته از تو حرکت از من برکت پس باید تلاش کرد
بله موافقم ...اول ایمان . امید و توکل به خدا ...بعدم تلاش ....هیچ وقت نباید نا امید شد...هیچ وقت....همیشه باید امیدوار بود ...